شايد دور...شايد نزديك


سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد

قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق

شايد دور...شايد نزديك

نمي دانم يادت هست يا نيست؟ قصه روز اول اشنايي

گفتم وابستگي دارد...دلبستگي دارد

و تو به من خنديدي!!

و زمان گذشت و منظور مرا فهميدي!!

اكنون مي گويم فردا در مورد من بخاطر حرفهايم... بخاطر خواسته هايم... بخاطر نوشته هايم... بخاطر دوست داشتن هايم... مورد توبيخ قرار خواهم گرفت و متهم خواهم شد!!

نمي توانم اتفاق اينده را اثبات كنم

اما گذر زمان ان را اثبات خواهد كرد

شما بگوييد چه كار كنم؟؟

اما مهم من حلاليت شماست!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,ساعت 5:20 PM توسط ادم وحوا| |


Power By: LoxBlog.Com